آبخورگ زادگاه من است .گرچه سال هاست من همچون صدها خانواده دیگر آبخورگی مجبور به مهاجرت شده ام .و شاید تا هجرت ابد ی دیگر در آن جا مسکن نگزینم ،اما برای همیشه آبخورگ زادگاه و وطن من است. و به آن عشق می ورزم که پیامبر فرمود:«حب الوطن من الایمان».
در کوه اول ،بین تنگل گدار چاهها وبندر ترکمانی در ارتفاع 300- 200متری چاه و یا غارمانندی هست که از قدیم به چاه شداد معروف است. هنوز برکسی معلوم نیست که مطابق عقیده قدما چاهی است که انسانهای عهد باستان کنده اند ؛یا نه غار طبیعی است ؛که هنوز کسی آن را کاوش نکرده است ؛ واز عمق وکیفیت درون آن بی خبریم(یا حداقل من بی خبرم) .به نطر من توجه به این امر بسیار ضروری است ؛ و نکند این مورد چون قر سفید شود که نسبت به آن آنقدر بی توجهی کردیم تا زمانی که غیر آبخورگیان به عنوان معدن ثبتش کردند ؛و وقتی صدای انفجارش بلند شد ؛تازه متوجه شدیم که بیخ گوشمان چه موقعیتی را مفت از دست داده ایم . و یا ماجرای چاههای آب دشت آبخورگ که بعدا معروف شد به دشت کامرانیه.
در مورد چاه شداد من معتقدم بعید به نظر می رسد که معدن و دست کند بشر باشد به دلایلی که ذکرش باعث اطاله کلام می گردد. و اما به احتمال زیاد نزدیک به یقین غاری طبیعی است ؛که در این صورت دو فرضیه پیش روی ماست 1- غاراست و عمق چندانی ندارد و ارز ش وجودی ومکانی چندانی ندارد.2- غار است واحتمال دارد نسبتا طولانی و یا طولانی باشد ؛که در این صورت پس از کاوش و کشف ارزش مکانی و توریستی پیدا می کند و می تواند باعث جذب گرد شگر گردد . بر این اساس بر همه ما آبخورگیان است که هر کدام نسبت به سمت و تخصصمان در بسیج امکانات جهت روشن شدن وضع این پدیده مجهول تلاش نماییم . به نظر من در ابتدا لازم است بخشدار محترم جناب مهندس مرتضوی اقدامات قانونی لازم را در دعوت یک گروه کوه نورد متخصص ومجهز به عمل آورند و خیرین محترم نسبت به وسعشان پشتیبانی لازم را به عمل آورند. به امید ان که بالاخره فلسفه و راز و چگونگی این چاه روشن گردد.در پایان از جوانان و نوجوانان می خواهم از اقدام شتابزده و خودسرانه خوداری نمایند که خدای نکرده خطری کسی را تهدید نکند. 94/3/13